اجتماعی

مسائل روز

اجتماعی

مسائل روز

گفتم گفتا

گفتم تومال من شوگفتا چه انتظاری

گفتم مگر جه جرم است؟کفتا خبر نداری؟        

گقتم دوچشم مستت آتش زده به جانم

گفتا بسو زو کف کن یک عمر درخما ری       

گفتم که عاشقم من  گفتا چه حرف مفتی

گفتم خر تو هستم گفتا بده سواری

رفتم کنار دستش یک لحظه ای نشستم

چیزی به او پراندم با حال شرمساری

دیدم به جای پرخاش آن قتنه جوی کلاش         

با غمزه ای چنین گفت:با من چکارداری؟

یکباره خیس کردم قلبم تالاپ تلوپ کرد

آیا چه می شود گفت؟در وضع اضطراری

گفتم بده به بنده دختر نشانی ات را

تا با پدر بیایم فردا به خواستگاری

گفتا به روی نیمکت درپارک شهر بندر

درگوشه ای نشسته یک دختر فراری...؟؟؟